با نام یاد خدا
با سلام و احترام به همه ی دوستای خوبم
دوست دارم اولین یادداشت وبلاگم رو شعری قرار بدم که من این شعر و البته شاعرش رو به اندازه ی بی نهایت دوست دارم.
امیدوارم شما هم خوشتون بیاد و البته نظر هم یادتون نره
و اما شعر ...
****************************************
سرخوش زسبـوی غم پنهــانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بزم وصال تو نگـویـم زکم و بیـش
چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم
لـب بـاز نکـردم به خروشـی و فغـانی
مـن محـرم راز دل طـوفــانـی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمری است پشیمان زپشیمانی خویشم
از شوق شکرخند لبـش جان نسپـردم
شرمنـده جانـان ز گران جانـی خویشم
بشکسته تر ازخویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هر چند « امین » ، بسته دنیا نی ام اما
دلـبـسـتـه ی یــاران خــراسـانـی خویشم