سلام و هزاران سلام ، درود و هزاران درود
من اوووومدم دوباره، تعجب کردین، آره هنوز زنده ام
یه مدتی نبودم، راستش درگیر رایزنی های مکرر با گروه 1+5 برای کسب اجازه جهت ادامه تحصیل بودم تا بالاخره حضرات مدیران سببی و نسبی لطف فرموده و با ادامه تحصیل اینجانب همزمان با اشتغالات موافقت فرمودن. این تازه اول ماجرا بود، ما هم با شادی و طرب راه افتادیم رفتیم دانشگاه برا ثبت نام و انتخاب واحد که یهو یه حالت ضعف و سرگیجه و ... بهم دست داد تا پرینت انتخاب واحدمو دیدم
راستش من کارشناسی، مهندسی نرم افزار خوندم و ارشد مدیریت IT قبول شدم و با توجه به اینکه یه خورده رشتم عوض شده بود، دانشگاه محترم لطف فرمودن و به من 9 واحد ناقابل پیش نیاز دادن که در واقع همین مسئله بود که فشار خون بنده رو در حد یه لاک پشت پایین آورد. خلاصه با هزار زور و ضرب و توکل و توسل و ... تونستم کلاسارو تو دو تا روز جمع و جور کنم و با امید به قانون پیچ و تضرع نزد اساتید و روشهای متافیزیک، به محل کار مراجعت نموده و پرینت انتخاب واحد را در طبق اخلاص گذاشته و به مسئولین ذیربط تقدیم کردم که ناگهان پس از مشاهده، از نگاه آنان حساب کار دستم آمد و فهمیدم آنچه را که باید می فهمیدم و افتاد آنچه که باید می افتاد
حالا دیگه باید ببینیم چند مرده حلاجیم و چقدر می تونیم سختی ها رو تحمل کنیم (توکل به خدا)
خوب دیگه بسه، دلم واسه همتون تنگ شده بود؛ گفتم به این بهانه یه عرض ادبی بکنم.
همتم بدرقه ی راه کن ای طائر قدس *** که دراز است ره مقصد و من نو سفرم
یا علی مدد
خداحافظ